English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (4827 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to be reliant on somebody [something] U تابع بودن به کسی [چیزی]
to rely on somebody [something] U تابع بودن به کسی [چیزی]
to be dependent on somebody [something] U تابع بودن به کسی [چیزی]
to depend on somebody [something] U تابع بودن به کسی [چیزی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
logical U تابع بررسی یکسان بودن دو سیگنال منط قی
Other Matches
nest U 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nests U 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
equivalence U 1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
library U تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
libraries U تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubbed U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubs U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
re-entry U فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re entry U فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . U مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate U سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contains U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views U د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contained U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
outnumber U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponds U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
correspond U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbers U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
up to it/the job <idiom> U مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
outnumbering U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to be in one's right mind U دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
corresponded U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to mind U مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
belong U مال کسی بودن وابسته بودن
fit U شایسته بودن برای مناسب بودن
fittest U شایسته بودن برای مناسب بودن
lurking U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
validity of the credit U معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
belongs U مال کسی بودن وابسته بودن
to look out U اماده بودن گوش بزنگ بودن
look out U منتظر بودن گوش به زنگ بودن
To be on top of ones job . U بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
belonged U مال کسی بودن وابسته بودن
reasonableness U موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
to be in a habit U دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
lurk U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurked U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to be hard put to it U درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
fits U شایسته بودن برای مناسب بودن
lurks U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
monitors U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
appertained U مربوط بودن متعلق بودن
wanted U فاقد بودن محتاج بودن
ablest U لایق بودن مناسب بودن
to be due U مقرر بودن [موعد بودن]
resides U ساکن بودن مقیم بودن
stravaig U سرگردان بودن بی هدف بودن
stravage U سرگردان بودن بی هدف بودن
resided U ساکن بودن مقیم بودن
reside U ساکن بودن مقیم بودن
consists U شامل بودن عبارت بودن از
consisting U شامل بودن عبارت بودن از
moon U سرگردان بودن اواره بودن
moons U سرگردان بودن اواره بودن
includes U شامل بودن متضمن بودن
abler U لایق بودن مناسب بودن
want U فاقد بودن محتاج بودن
include U شامل بودن متضمن بودن
owes U مدیون بودن مرهون بودن
discord U ناجور بودن ناسازگار بودن
owe U مدیون بودن مرهون بودن
precedes U جلوتر بودن از اسبق بودن بر
precede U جلوتر بودن از اسبق بودن بر
appertain U مربوط بودن متعلق بودن
appertaining U مربوط بودن متعلق بودن
govern U نافذ بودن نافر بودن بر
governed U نافذ بودن نافر بودن بر
appertains U مربوط بودن متعلق بودن
governs U نافذ بودن نافر بودن بر
look for U منتظر بودن درجستجو بودن
urgency U فوتی بودن اضطراری بودن
consisted U شامل بودن عبارت بودن از
slouch U خمیده بودن اویخته بودن
pend U معوق بودن بی تکلیف بودن
depends U مربوط بودن منوط بودن
disagree U مخالف بودن ناسازگار بودن
disagreed U مخالف بودن ناسازگار بودن
disagreeing U مخالف بودن ناسازگار بودن
disagrees U مخالف بودن ناسازگار بودن
agree U متفق بودن همرای بودن
depended U مربوط بودن منوط بودن
slouched U خمیده بودن اویخته بودن
abut U مماس بودن مجاور بودن
abuts U مماس بودن مجاور بودن
abutted U مماس بودن مجاور بودن
slouches U خمیده بودن اویخته بودن
slouching U خمیده بودن اویخته بودن
depend U مربوط بودن منوط بودن
conditionality U شرطی بودن مشروط بودن
pertains U مربوط بودن متعلق بودن
agrees U متفق بودن همرای بودن
pertain U مربوط بودن متعلق بودن
agreeing U متفق بودن همرای بودن
haze U گرفته بودن مغموم بودن
pertained U مربوط بودن متعلق بودن
owed U مدیون بودن مرهون بودن
consist U شامل بودن عبارت بودن از
have U مالک بودن ناگزیر بودن
inhere U جبلی بودن ماندگار بودن
to stand for U نامزد بودن هواخواه بودن
on guard U مراقب بودن نگهبان بودن
having U مالک بودن ناگزیر بودن
function generator U تابع زا
functioned U تابع
function code U کد تابع
submission U تابع
suffragan U تابع
ancillary U تابع
citizen U تابع
subordinate U تابع
subordinated U تابع
servitor U تابع
subordinating U تابع
subordinative U تابع
sequent U تابع
sequela U تابع
subservient U تابع
follwer U تابع
dependent U تابع
function U تابع
passive U تابع
adjective U تابع
subjecting U تابع
subaltern U تابع
subsidiary U تابع
incident U تابع
amenable U تابع
incidents U تابع
tributaries U تابع
subalterns U تابع
tributary U تابع
subjects U تابع
subordinates U تابع
passives U تابع
adjectives U تابع
citizens U تابع
apanage U تابع
functions U تابع
subjected U تابع
subsidiaries U تابع
dependant U تابع
subject U تابع
accessory U تابع
dependants U تابع
partial function U تابع جزئی
sine function U تابع سینوسی
of iranian nationality U تابع ایران
total utility function U تابع مطلوبیت کل
partition function U تابع تقسیم
real function U تابع حقیقی
dependent U تابع نامستقل
recursive function U تابع بازگشتی
objective function U تابع هدف
single valued function U تابع یک مقداری
single valued function U تابع یک جوابی
single variable function U تابع یک متغیره
total revenue function U تابع درامد کل
revenue function U تابع درامد
vassals U تابع پیرو
minimal function U تابع کمین
normalized function U تابع بهنجار
preference function U تابع ترجیح
normal function U تابع بهنجار
preference function U تابع رجحان
power function U تابع قدرت
power function U تابع توانی
saving function U تابع پس انداز
power function U تابع توان
phi gamma function U تابع فی- گاما
probability function U تابع احتمال
sheffer function U تابع شفر
partial function U پاره تابع
elementary function U تابع ابتدایی
proper function U مشخصه تابع
vassal U تابع پیرو
proper function U ویژه تابع
total function U تابع کامل
production function U تابع تولید
total cost function U تابع هزینه کل
point function U تابع نقطهای
well behaved function U تابع خوشرفتار
consumption function U تابع مصرف
continuous function U تابع پیوسته
control function U تابع کنترلی
cost function U تابع هزینه
decreasing function U تابع نزولی
impluse function U تابع ضربهای
demand function U تابع تقاضا
dependent variable U متغیر تابع
impedance function U تابع امپدانس
discontinuous function U تابع ناپیوسته
discriminant function U تابع تشخیص
distribution function U تابع توزیع
increasing function U تابع فزاینده
Recent search history Forum search
2In someone bad (or good) books.
2In someone bad (or good) books.
3midas touch
1What it means in slang term " I'm sleeping in truck" ?
2In order to be interesting you have to be mean
2Research approaches are often considered to fall into one of two mutually exclusive categories.
0تابع تولید همگن چیست؟
0به عهده کسی بودن
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com